سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دل های خاشعان شیفته توست، و راه های راغبانْ به سوی تو، هموار . [امام سجّاد علیه السلام ـ در زیارت امین اللّه ـ]
نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
راه کارهای افزایش مشارکت اولیا در مدرسه
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/7/21:: 9:48 عصر
  • برای مشارکت اولیا در امور مدرسه ، تدوین راهبردی مبتنی بر سازمان دهی و اتخاذ سیاست ها و خط مشی هایی که بتواند مشارکت حد اکثری اولیا رغا به دنبال داشته باشد ، از اهمیت و ضرورت خاص برخوردار است . البته سیاست مشارکتی باید با سیاست های تغییر نگرش مدیران و اولیا نسبت به برقراری ارتباط با هم افزایش انگیزه در آنها همراه باشد تا نتایج اثر بخش حاصل شود . در کنار اقدامات فوق برخی از راه هایی که موجب افزایش مشارکت اولیا می شود عبارتند از :

     

    1 – زمان کافی برای مشارکت اولیا وجود داشته با شد . در این جهت ، دولت می تواند با تصویب قانونی ، حضور اولیا ، به ویژه پدران را در زمان برگزاری انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه و نیز تشکیل جلسات عمومی انجمن در طی سال ، به مدت 8 ساعت قانون مند نموده ، جزء زمان کار آنها به حساب آورد .

     

    2 – باز نگری در قوانین و مقررات موجود در زمینه ی ارتباط اولیا با مدارس و تدوین قوانین مرتبط با موضوع ، در سطحی بالاتر از آموزش و پرورش ، از جمله در هیأ ت محترم دولت یا مجلس محترم شورای اسلامی ، با توجه به نیاز ها و الزامات فرا روی جامعه .

     

    3 – هدایت قانون مند مدیران آموزش و پرورش از جمله مدیرا ن مدارس در جهت جلب مشارکت های اولیا و ارزیابی از عملکرد آنها در این زمینه .

     

    4 – پخش برنامه های مناسب از طریق رسانه های ارتباط جمعی ، به ویژه تلویزیون ، برای تبیین مزایای مشارکت اولیا در امور مدرسه .

     

    5 – افزایش منابع و امکانات انجمن اولیا و مربیان برای اجرای برنامه های مرتبط با جذب مشارکت های اولیا .

     

    منبع مجله پیوند  فروردین و اردیبهشت 1387

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    موانع مشارکت از جانب اولیا
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/7/21:: 9:47 عصر
  • عدم مشارکت اولیا در امور مدرسه به عوامل متعددی بستگی دارد که از جمله ی مهم ترین آنها عوامل فرهنگی و اجتماعی و عدم آگاهی اولیا نسبت به حقوق خویش است . بسیاری از اولیا معتقدند که مسئولان مدرسه ارزشی برای عقاید و نظریا ت آموزشی و پرورشی آنها قائل نیستند . بسیاری از اولیا نیز تعلیم و تربیت را وظیفه ی دولت می دانند و هر گونه مسئولیتی در این زمینه را از خود سلب می کنند . برخی به تجربه دریافتند که مسئولان مدرسه از طریق انجمن اولیا و مربیان مدرسه تنها نگاه اقتصادی به آنها دارند و در دیگر امور هیچ حقی برایشان قائل نیستند . عواملی از این نوع و عدم آگاهی اولیا نسبت به حقوق خویش و فرزند خود موجب گردیده است که ارتباط اولیا و مربیان از انسجام لازم برخوردار نباشد . در نتیجه ی این امر ، عدم موفقیت لازم در تعلیم و نربیت کودکان ، نوجوانان و جوانان بوده است . به طور خلاصه ، برخی موانع مشارکت از سوی اولیا عبارتند از :

     

    1 – عدم آگاهی از مزایای مشارکت .

     

    2 – عدم آگاهی از حقوق خویش در قبال مدرسه .

     

    3 – ترس از درخواست کمک مالی به مدرسه .

     

    4 – ترس از موضع گیری خشونت آمیز مسئولین مدرسه در قبال ارائه ی عقاید و نظریات آموزشی و پرورشی .

     

    5 – نداشتن فرصت مشارکت .

     

    6 – عدم آگاهی نسبت به چگونگی مشارکت .

     

    7 – باور داشتن به مسئولیت پذیر بودن فرزند در دوره ی راهنمایی ، ذبه ویژه دبیرستان .

     

    8 – احساس بی توجهی نسبت به عقاید و نظریات آنها توسط مسئولین مدرسه .

     

    به جز موانع فوق که در ارتباط اولیا با مدرسه مورد توجه قرار گرفتند ، موانع دیگری نیز باعث عدم مشارکت اولیا در امور مدرسه می گردد که از جمله ی آنها فقدان مکان مناسب برای حضور اولیا در مدرسه و برقراری ارتباط با مربیان ، فقدان قوانین و مقررات شفاف در زمینه ی حقوق اولیا ، کم توجهی برخی مدیران آموزش و پرورش در استان ها و مناطق به انجمن اولیا و مربیا ن ، عدم استفاده ی مناسب از رسانه های ارتباط جمعی از جمله تلویزیون در جهت اطلاع رسانی در این زمینه کمبود منابع و امکانات انجمن اولیل و مربیان را می توان ذکرکرد .

    منبع مجله پیوند  فروردین و اردیبهشت 1387


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    موانع مشارکت اولیا در امور مدرسه
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/7/21:: 9:45 عصر
  • چنانچه مشارکت را گذر از تفکر سنتی اداره ی امور به حساب آوریم ، بدیهی است برای تحقق آن دشواری های وجود داشته باشد . مشارکت ، نگاه قدرت طلبانه و ساختار های سنتی اداره را به مبارزه می طلبد ، بنابراین طبیعی است خود این ساختار ها از جمله موانع اصلی مشارکت به حساب آیند . موانع مشارکت اولیا در امور مدرسه ، در قالب انجمن اولیا و مربیان را ، می توان از دو منظر مورد توجه قرار داد :

     

    1 – موانع مشارکت اولیا از سوی مدرسه

     

    2 – موانع مشارکت از سوی اولیا

     ادامه مطلب...

    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    راهکارهای افزایش مشارکت اولیا درمدرسه
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/7/5:: 2:46 عصر
  •  

    برای مشارکت اولیا در امور مدرسه ، تدوین راهبردی مبتنی بر سازمان دهی و اتخاذ سیاست ها و خط مشی هایی که بتواند مشارکت حد اکثری اولیا رغا به دنبال داشته باشد ، از اهمیت و ضرورت خاص برخوردار است . البته سیاست مشارکتی باید با سیاست های تغییر نگرش مدیران و اولیا نسبت به برقراری ارتباط با هم افزایش انگیزه در آنها همراه باشد تا نتایج اثر بخش حاصل شود . در کنار اقدامات فوق برخی از راه هایی که موجب افزایش مشارکت اولیا می شود عبارتند از :

     

    1 – زمان کافی برای مشارکت اولیا وجود داشته با شد . در این جهت ، دولت می تواند با تصویب قانونی ، حضور اولیا ، به ویژه پدران را در زمان برگزاری انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه و نیز تشکیل جلسات عمومی انجمن در طی سال ، به مدت 8 ساعت قانون مند نموده ، جزء زمان کار آنها به حساب آورد .

     

    2 – باز نگری در قوانین و مقررات موجود در زمینه ی ارتباط اولیا با مدارس و تدوین قوانین مرتبط با موضوع ، در سطحی بالاتر از آموزش و پرورش ، از جمله در هیأ ت محترم دولت یا مجلس محترم شورای اسلامی ، با توجه به نیاز ها و الزامات فرا روی جامعه .

     

    3 – هدایت قانون مند مدیران آموزش و پرورش از جمله مدیرا ن مدارس در جهت جلب مشارکت های اولیا و ارزیابی از عملکرد آنها در این زمینه .

     

    4 – پخش برنامه های مناسب از طریق رسانه های ارتباط جمعی ، به ویژه تلویزیون ، برای تبیین مزایای مشارکت اولیا در امور مدرسه .

     

    5 – افزایش منابع و امکانات انجمن اولیا و مربیان برای اجرای برنامه های مرتبط با جذب مشارکت های اولیا .

     

    منبع مجله پیوند  فروردین و اردیبهشت 1387

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    چرا بچه ها با هم نزاع می کنند درخانواده ؟
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/4/26:: 10:33 صبح
  • چرا بچه ها با هم نزاع می کنند درخانواده ؟

    عوامل مختلف باعث نزاع بچه ها می شود . بچه ها در خانواده تا اندازه ای نسبت به یکدیگر احساس حسادت و رقابت می کنند و این می تواند به جر و بحث و منازعه بین آنان منجر شود . اما بعضا عوامل دیگر نیز ممکن است در نزاع بچه ها تا ثیر گذار بوده ،یا موجب شدت آن شود . این عوامل عبارتند از :-         ادامه مطلب...

    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    ویژگی خانواده ی پویا و پذیرا
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/4/26:: 10:19 صبح
  • ویژگی خانواده ی پویا و پذیرا

    در این خانواده افراد به خوبی پذیرفته می شوند و این پذیرش متقابل است . افراد ؛ منشا عذاب هم نیستند . در کنار هم رشد می کنند پویا و در حال تحولند و یکدیگر را نیز درک میکنند .

    اولین ویژگی در خانواده ی پویا و پذیرا این است که فردیت و استقلال هر کس از طرف سایر اعضا به رسمیت شناخته می شود . هر یک از افراد خواسته ها ؛ فکر و مقتضیات  ویژه خود را دارد . وجود اختلاف نظر بین زن و شوهر ها طبیعی است ( البته این اختلاف نظر نباید به معنی فاصله های زیاد اعتقادی و مذهبی باشد ) . ادامه مطلب...

    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    انواع تربیت
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/3/7:: 10:23 عصر
  •  انواع تربیت

        محور توجه مربیان یا والدین در فعالیتهای تربیتی ، موضوع کنترل است. این که از مفهوم کنترل چه استنباطی شود ، در چگونگی اعمال نفوذ و کیفیت و کمیت تعاملات تربیتی به شدن تأثیر می گذارد . به نظر نگارنده ، از مشاهده روابط والدین با فرزندان سه نگرش را می توان استنباط کرد . این نگرش‌ها در واقع اشکال تشدید یافته یا تلفیقی دیدگاه‌های تربیتی نظریه‌پردازان‌روانشناسی‌یا‌فیلسوفان تربیتی‌است.این سه‌نگرش‌عبارت‌انداز:( لطفی،حمید،خصایص‌نوجوانان‌وتدابیراعمال‌نفوذ،مجله‌تربیت، سال‌سیزده ،خرداد77)

    الف ) کنترل به عنوان « تبعیت بی چون و چرا » :

        در این نگرش انتظار بسیاری از والدین آن است که فرزندانشان کاملاً از آنان اطاعت کنند . خلاصه استدلال این دسته از والدین آن است که چون پرورش ، نگهداری و سرپرستی فرزندان با ماست ، بنابراین کمترین حقوقی که بر فرزند خود داریم این است که باید از ما تبعیت کند و به آرزوی ما جامه عمل بپوشاند و « آن » شود که ما می خواهیم.از توابع چنین استدلالی آن است که این دسته از والدین در تمامی زوایای فکری ، رفتاری ، هیجانی و .. فرزند خود مداخله نموده و دائماً در پی ردگیری موارد ناسازگار با انتظارات خود هستند . آنها حتی به شیوه غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، آرایش و اصلاح ، نشست و برخاست ، نظافت ، برخورد با دیگران و خلاصه تمامی ابعاد ، حساس بوده و پیوسته در پی اعمال خواسته های خود هستند . این والدین وقتی در سنین قبل از نوجوانی فرزندان را منعطف و تابع خود می بینند ، خوشحالند و آنها را مؤدب ، بچه خوب و .. توصیف می کنند ، لیکن دیری نمی‌پاید که این اوصاف به سرکشی, سماجت, مقاومت و حتی جبران تمامی تبعیت‌های دوره‌ی قبل تغییر شکل می یابد. در این جاست که والدین احساس می‌کنند کنترل پیشین خود را از دست داده اند و در نتیجه دچار احساس درماندگی ، ناامیدی و حتی افسردگی می شوند و رفتارهای پرخاشگرانه آنان در مقابل فرزندانشان افزایش می یابد . (اسرارنماز-دکتر علی شیروانی- انتشارات دارالفکر- ص118)

    ب ) کنترل به عنوان « تبعیت منطقی » :

        مدعای والدینی که به این نگرش تمایل دارند آن است که هر خواسته ای را نباید به فرزندان تحمیل کرد . باید خواسته ها و آرزوهای خود را با مقراض منطق اصلاح کنیم و فقط آن دسته از افکار و خواسته ها را از فرزندان انتظار داشته باشیم که با اصول منطقی سازگارند. فرزندان نیز موظفند در این مواقع تابع بی چون و چرای اصول منطقی باشند . اگر چه عرصه مداخله این والدین نسبت به والدین دسته‌ی اول کمتر است و مهم‌ترین امتیاز آنان این است که از « خود شاخصی » به درآمده اند و منطق را شاخص افکار و رفتار می دانند ، لیکن اینها نیز دائماً در پی ردگیری موارد ناسازگار با منطق هستند و در صورت مشاهده‌ی ناسازگاری خواهان توقف آن رفتار یا افکار خواهند بود و انتظار مقاومت و یا حتی بازگشت آن رفتار را ندارند . در صورت بروز ناسازگاری, رفتارهای مقابله ای این دسته از والدین ، هیچ تفاوتی با والدین قبلی ندارد . این گونه والدین در دوره‌ی قبل از نوجوانی با عدم درک قواعد منطقی از سوی فرزندان خود و در دوره‌ی نوجوانی با مخالفت ، سرکشی ، طغیان و حتی افزایش رفتارهای غیر منطقی آنان مواجه می شوند . عارضه‌ی منفی دیدگاه این دسته از والدین آن است که در اعمال نفوذ فقط به تطبیق افکار و رفتار فرزند با شاخص‌های منطقی مشغولند و به مقتضیات سنی ، جنسی ، شرایط محیطی ، روانی و ... توجهی ندارند .

    ج ) کنترل به عنوان « مرجع و الگو بودن » :

        در این نگرش ، شاخص تنظیم روابط والدین و فرزندان ، هر دو منطق فکری و روانی را در بر می گیرد . در اینجا والدین متناسب با خصایص شناختی و روانی فرزندان ، تعامل خود را با آنها تنظیم می کنند . تفکر و نگرش این والدین را می توان در چند مورد زیر خلاصه نمود :

        1- سرپرستی ، نگهداری و پرورش فرزندان از جمله وظایف ماست و این امر مستلزم انجام تکالیفی از سوی فرزندان نیست . این کار ممکن است احترام فرزندان را به دنبال داشته باشد ولی تبعیت « بی چون و چرا » از طرف آنها هرگز !

         2- فرزند ما یک انسان منحصر به فرد است ، به این معنا که نه تنها که نباید انتظار همسانی او را با دیگر افراد داشته باشیم ، بلکه حتی انتظار همانندی او را با دیگر فرزندان خود نیز نباید داشته باشیم . (اسرارنماز-دکتر علی شیروانی- انتشارات دارالفکر- ص127)

         3- افکار، آرزوها و خواسته های ما ، متعلق به ما و متأثر از وضعیت شناختی و محیطی ماست . بنابراین ، نباید آرزوهای برآورده نشده خود را در فرزندان محقق نماییم .

        4- رشد بهینه‌ی فرزند ما متأثر از عوامل و دلایل مختلفی است که برخی از آنها به طور نسبی در دست ماست و بعضی از دست ما خارج است. البته از انجام هر تلاشی در کنترل شرایط محیطی و بهسازی شخصیت او دریغ نمی کنیم ، ولی در نهایت و با کارگیری تمامی اصول تربیتی و روانشناختی فقط می توانیم بگوییم که از فرزندی مناسب یا مناسب‌تر، خوب یا خوب‌تر برخورداریم و می دانیم که کامل‌ترین انسان هم نمی تواند مدعی کمال مطلق شود .

         5- فرزند ما خود « ما » نیست که اراده و نیت ما را محقق سازد . افکار و اعضا و جوارح او به نیت و اراده او به حرکت در می‌آیند نه به اراده و اختیار ما؛ بنابراین ، نباید خودکامانه فکر کنیم که فرزند ما ماشینی است که باید به اراده ما به حرکت درآید .

        6- همان‌طور که ما مطابق وضعیت شناختی و فکری متناسب با سن خود عمل می کنیم ، آنها نیز در هر سنی متناسب با وضعیت شناختی و فکری خود رفتار می کنند . بنابراین ، اگر قرار است در آنها نفوذی داشته باشیم باید اولاً آنها در جهان خود ، جایی را برای ما اختصاص دهند و به عبارت دیگر ما را دوست داشته باشند و ثانیاً ما باید ویژگی‌ها ، خصایص و توانایی‌های هر سنی را بشناسیم .

        این نگرش و برداشت از کنترل و اعمال نفوذ, از آن جهت مؤثر است که ارائه‌ی طریق و امر و نهی به صورت مستقیم و بی واسطه نیست ، بلکه ایجاد پیوند محبت آمیز و حاکی از پذیرش, فرزند را به همانندسازی رهنمون می شود و همین گرایش ، شخصیت او را در جهت استانداردهای الگوی مورد نظر ما شکل می دهد . پژوهش‌ها نیز حاکی از آن است که امر و نهی مستقیم به مقاومت و عکس العمل منجر می شود و فرد از پذیرش آن خودداری می ورزد . کنترل و اعمال نفوذ مؤثر آن است که فرزند همراه حفظ هویت فردی خود ، صلاح‌دید ما را به حساب آورد و این « به حساب آوردن» توأم با پذیرش درونی باشد . بسیاری از والدین و بزرگسالان به تبعیت ظاهری و از روی ترس فرزندان خود اکتفا می کنند و دلخوشند که به عنوان مرجع قدرت در کنترل آنها مؤثرند ، غافل از آن‌که این تبعیت ظاهری موجب می شود که فرزند رفتار واقعی خود را در حضور مرجع قدرت آشکار نکند ، ولی رفتارهای او در نهان کاملاً مغایر با استانداردهای والدین باشد .

        این سه نگرش در عین حال که به لحاظ نظری فراگیرند و تمامی فعالیت‌های تربیتی والدین را تحت الشعاع خود قرار می دهند ، ولی دایره شمول آنها به لحاظ تعداد والدینی که به این نگرش‌ها گرایش دارند از یکدیگر متفاوت است . به عبارت دیگر ، هر چه از نگرش آخر به سوی نگرش اول پیش می رویم نگرش‌ها رایج‌تر و در روابط تربیتی والدین بیشتر مشاهده می شود .


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------

    رابطه سواد والدین با محل تحصیل مورد آرزو و شغل مورد علاقه برای فرزندان

    بررسی پژوهش در این زمینه نشان داده است که برای والدین تحصیل کرده و پیشرفت فرزندان در امر تحصیل و موفقیت آنان در این زمینه بعنوان یکی از ارزشهای مهم تلقی می شود. در این گونه خانواده پدر و مادر برای پیشرفت درسی فرزندان اهمیت زیادی قائل هستند. آنها اغلب به هنگام ثبت نام فرزندانشان از مدارس مختلف در خصوص کیفیت آموزش ، بافت دانش آموزی مدرسه، تجربه و کارآزمودگی معلم و ... کسب اطلاع می کنند و با شناخت کامل حتی الامکان سعی می کنند فرزندان آنها به مدرسه ای بروند که دارای کیفیت بالای آموزش باشد. در صورتیکه والدین کم سواد و بی سواد توجه چندانی به وضعیت تحصیلی فرزندان خود ندارند و در قبال مدرسه و محل تحصیل فرزندانشان اغلب بی تفاوت هستند. (بیابانگرد، 1368، ص 13)

    همچنین یافته های پژوهشی در خصوص سطح سواد والدین با شغل مورد علاقه برای فرزندان نشانگر این است که 71% والدین با تحصیلات بالاتر اظهار کرده اند که فرزندانشان پزشکی و مهندسی را برای خود انتخاب کنند و 24% اظهار داشته اند که فرزندانشان در آینده شغل معلمی را انتخاب نمایند. این در حالی است که 26 % والدین کم سواد اظهار کرده اند که فرزندانشان در آینده پزشک و مهندس باشند و تقریباً نیمی از والدین اظهار کرده اند که فرزندانشان در آینده شغل معلمی و بهیاری را انتخاب نمایند و حدود 26% هم در زمینه شغل آینده فرزندانشان هیچ گونه اظهار نظری نکرده اند. (آرمند، 1360، ص 51)

    رابطه سواد والدین با اوقات فراغت فرزندان:

    نتایج پژوهش در این زمینه حاکی از این است که والدین با تحصیلات دیپلم و بالاتر، فرزندان آنها اغلب اوقاتشان را در تعطیلات در درجه اول با رفتن به کلاسهای تقویتی زبان انگلیسی و فعالیت های ورزشی پر می کنند و در واقع سعی می کنند فرزندانشان برنامه صحیحی جهت گذراندن اوقات فراغت خود داشته باشند در صورتی که والدین کم سواد که با سطح اقتصادی پایین تری زندگی می کنند آنچه مهم است کمک فرزندان به والدین در جهت تأمین معاش خانواده است و کمتر والدین هستند که اوقات فراغت خود را با برنامه های تفریحی و عملی پر کنند. (عابدی، 1356، ص 33)

    خانواده و دوران بلوغ فرزندان

    دشوار ترین دوران حیات انسان از جهت تربیتی دوره نوجوانی است این دوره که حدود سنی (18-12) سال را در بر می گیرد ، منطبق با دوره راهنمایی و دبیرستان است. بیشترین مشکلات تربیتی در این دوره پیش می آید و اغلب در همین دوره است که فرزندان یا از دست می روند و یا در مسیر سعادت گام می نهاند. در این دوره مرحله انتقال از دوران کودکی به دوران نوجوانی و بزرگسالی است (سادات ، 1372، ص 18)

    نوجوان به دنبال هویت جدیدی است که با کمک والدین و اولیاء مدرسه باید هر چه سریعتر هویت سالمی بیابد و بتواند به سؤال من کیستم و یا چیستم پاسخ دهد. نوجوانانی که به شغل و حرفه بخصوصی علاقه ندارند طبعاً به درس خواندن هم علاقه نشان نمی دهند، زندگی خود را پوچ و بی معنا می پندارند و دچار ابهام نقش می شوند. (اریکسون ، 1975، ص 232)

    از طرف دیگر در این دوره نوجوان را از نظر فکری قدرت و توانایی بیشتری می یابد و می تواند در مورد بسیاری از مسائل زندگی بیندیشد و تصمیم بگیرد تصمیمی که میتواند موجب پیشرفت نوجوان گردد و یا آنکه او را به سوی انحطاط پیش ببرد.

    هم زمانی این دوره باید پدید بلوغ منجر می شود که این دوره از زندگی از اهمیت و حساسیتی ویژه برخوردار باشد، پدیده بلوغ، هیجاناتی را در نوجوان ایجاد می کند که گاهی منجر به عقب ماندگی تحصیلی ودر اکثر موارد ترک تحصیل نوجوان می شود، بزرگترین حامی نوجوان در این زمان خانواده است و اینجاست که خانواده باید با ایجاد محیطی گرم و صمیمانه و دادن آموزشهای لازم به نوجوانان او را از بسیاری از آفت ها و انحرافات و بزهکاری ها در امان نگه دارد.

    در تحقیقی در مورد دانش آموزان نتیجه گیری شده است که دیسپلین ضعف خانواده ، طرد شدن توسط دوستان و شکست تحصیلی در رفتارهای ضد اجتماعی نوجوانان در دوازده سالگی مؤثر است (مکارمی، 1373، ص 232)

    خانواده اولین هسته اجتماع است که افراد آن با هدف ؟؟؟/ به تعبیر قرآن مجید ، یافتن آرامش و سکون و نیز تکمیل کردن و تکامل بخشیدن زن و مرد با یکدیگر و از همه مهمتر بقای نسل است گرد هم جمع نموده و آنان را با رشته های صفا و محبت ، دین و اخلاق و روح و فکر به هم پیوند داده است. (نوابی نژاد، 1373، ص 28)

    خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان ها است و بطوریکه همه انسان های بزرگ و رشد یافتگان سازنده جوامع در کانون گرم و مقدس خانواده پرورش یافته اند، خانواده کانون اصلی انتقال از روشهای فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی است. (نوابی نژاد، 1374، ص 35)

    ماری جوری بانکز (1990 م) در تحقیقی نتیجه گیری می کند که شرایط خانوادگی عامل مؤثری در پیشرفت تحصیلی کودکان است (مکارمی، 1373، ص 232)

    خانواده به عنوان یکی از پایه های اساسی تحکیم و یا کنترل مبانی تربیتی فرد ، نقش آفرین می باشد. کودک در پهنه روانی خود زندگی می کند و این پهنه روانی عمده اش در خانواده و در تأثیر از زندگی پدر، مادر، خواهر و برادران شکل می گیرد، این تأثیر در روند یادگیری فرد بسیار مؤثر و تعیین کننده است.

    اینکه والدین با دانش آموز و درس و تحصیل او چگونه برخورد می کند و در الگوهای تربیتی خود برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل می شوند، یکی از اجزای اساسی در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل است.

    خانواده های سالم همیشه عامل انسجام، استحکام و سلامت روانی و اجتماعی به شمار آمده اند. انسان های سالم رشد یافته و خانواده های سالم پرورش می یابند و آسیب های اجتماعی گوناگون از خانواده های سالم نشأت می گیرد. بودن (1973 م) معتقد بود که محیط خانواده می بایست بطور همه جانبه مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد. از نظر «بودن» و بدون بررسی بافت اجتماعی خانواده، درک کامل تأثیرات تعداد زیادی از متغیرهای محیط خانواده (بیرونی و درونی) و تجزیه و تحلیل تمام روابط علّی میان آنها و عملکرد تحصیل دانش آموز میسر نیست. (صادق الحسینی، 1375، ص 41)

    خلاصه کلام آنکه، برای رسیدن به هر هرفی در جامعه باید به خانواده توجه داشت و کار را از آنجا آغاز کرد چرا که منشأ سعادتمندی نوجوانان خانواده ها هستند و در عین حال زمینه ساز بسیاری از انحرافات اخلاقی و کجرویهای اجتماعی و ترک تحصیل های نوجوانان نیز خانواده است.


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    توسعه و سواد آموزی:
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/3/7:: 10:12 عصر
  • توسعه و سواد آموزی:

    بین بی سوادی و عقب ماندگی ملت ها رابطه مشترکی است. تحقیقات نشان می دهد که کشورهای فقیر در عین حال کشورهای بی سوادی نیز هستند در حالیکه کشورهای غنی ، کشورهای با سواد می باشند. می دانیم سرمایه گذاری در ریشه کن کردن بی سوادی را جزء سرمایه گذاریهای ضروری به حساب می آورند نه به عنوان یک سرمایه گذاری تفننی. همچنین بی سوادی جلوی دست یافتن به عقاید ترقی را می گیرد.

    برای پیشرفت اقتصادی باید از روشهای سریع، کافی ، کم خرج استفاده کرد برای این منظور باید فنون جدید اشاعه یابد حال چرا این اشاعه تحقق نمی یابد؟ چون اشخاصی که باید ان را اشاعه دهند خود از درک و به کار بستن آن عاجزند. (عمادزاده، 1374، ص 12)

    انواع خانواده و تأثیر روش تربیت خانواده بر فرزند:

    این مبحث می خواهد ما را با انواع خانواده ها و روش های تربیت در آن آشنا کرده و در ضمن از نکات مثبت و منفی آنها آگاه نماید و سپس به ما به عنوان یک معلم و یا به عنوان یک ولی چگونگی اصلاح روشهای نا صحیح تربیتی را گوشزد نماید و به طرف نکات مثبت رهنمون گرداند. در حالت کلی چهار نوع خانواده مورد بحث ما می باشد.

    خانواده آزاد ، خانواده مستبد ، خانواده طرد شده، خانواده پذیرنده خانواده آزاد خانواده ای است که اعضای آن اختیار تام برای انجام هر عمل را دارند و هیچگونه محدودیت و قیدی در انجام اعمال وجود ندارد و فرزندان خانواده زمان بخصوصی برای رفت و آمد از خانه را ندارند و هرگونه امکاناتی بخواهند خانواده در اختیار آنان قرار می دهد و بچه هایی که در این نوع خانواده ها تربیت می شوند هیچگونه مسئولیت و قیدی را در مقابل مسائل اجتماعی نمی پذیرند و از جامعه ، مدرسه و محیط کار خود همان انتظار خانواده را می طلبند و در صورت ایجاد مشکل و مسئله احساس دلسردی و نومیدی می کنند و در مدرسه احساس برتری طلبی و سلطه جویی را خواهان می باشند و به این گونه خانواده ها، خانواده های فرزند سالاری نیز می گویند.

    نوع دوم خانواده استبدادی یا به عبارتی خانواده پدر سالاری یا مادر سالاری می باشد و در این نوع خانواده ها بچه ها باید گوش به فرمان باشند و کودکان این خانواده ها اعتماد به نفس ندارند و همیشه مطیع بار می آیند و در جامعه کمتر می توانند در قبال مسئولیتها به خود متکی باشند و فرزندان این خانواده ها کمتر می توانند نقش رهبری را در جامعه بعهده بگیرند و یک اضطراب درونی و یک احساس حقارت تمام وجود آنها را پوشش داده است و در مدرسه نیز کمتر به خود متکی می باشند.

    نوع سوم، خانواده طرد شده است که بیشتر در خانواده هایی با فرزندان زیاد یا بچه های ناخواسته دیده می شود و در این خانواده بچه ها چون خانواده آزاد می توانند همه کار انجام دهند ولی همچون خانواده آزاد کلیه امکانات و شرایط برای آنها فراهم نیست و کودکان چنین خانواده هایی لاابالی و بی قید بار می ایند و هیچ برنامه ثابت در زندگی خود ندارند و از زیر بار مسئولیت و نظم و ثبات طفره می روند.

    نوع چهارم، که خانواده ایده ال است و مورد نظر این طرح می باشد خانواده متعادل یا پذیرنده است در این خانواده نظم ، ثبات، دوام، عدالت ، عشق و محبت جاری بوده و هر کدام از اعضای خانواده ارزش و حرمت و وظیفه خود را قبول کرده و در انجام وظایف خود مسئولیت نشان می دهند و یک جو همکاری صحیح بین اعضای خانواده وجود دارد و هیچ وقت در خانواده تهدید به طلاق و جدایی وجود ندارد و پرخاشجویی و سخنان رکیک رد و بدل نمی شود و مادر سمبل محبت و عشق بوده و پدر سمبل عدالت در بین اعضای خانواده می باشد و هر کدام از اعضای دارای آزادی حساب شده و کافی می باشند و اینگونه کودکان در مدرسه نیز به حقوق دیگران احترام گذاشته و وظیفه خود را به نحو صحیحی به اتمام می رسانند. (ملکی، 1378، ص 71)


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    فلسفه سواد آموزی اجتماعی و آگاه سازی:
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/3/7:: 10:11 عصر
  • فلسفه سواد آموزی اجتماعی و آگاه سازی:

    فلسفه سواد آموزی و آگاه سازی بر این اصل استوار است که یادگیری فرد نمی تواند از آنچه او درباره خویشتن و جهان خود می داند جدا باشد. یادگیری حقیقی در واقع تداوم اطلاعات و دانش انسان در زمینه های مختلف فرهنگی سیاسی، اقتصادی و فردی است که به کمک آزادی او و تغییر شرایط رنج آور زندگیش کمک می کند. این نوع دانش و اطلاعات پیوسته با پرسشی انتقادی درباره شرایط و موقعیت انسان و وضع موجود او در جامعه همراه است تا بدین وسیله، اراده او را برای از میان برداشتن شرایط ظالمانه اجتماع قوت بخشد و فرد را به بهبود زندگی خود تشویق کند. (اسماعیلی، 1371، ص67)

    لحظه ای را به خاطر آورید که یک روز صبح از خواب برخاسته اید که نه سواد خواندن، نه سواد نوشتن و نه سواد حساب کردن دارید به عبارتی دیگر بی سواد هستید چه می توانید بکنید؟

    غیر از بیان چه ارتباط دیگری بین شما و دیگران وجود دارد؟ کوچکترین مسائل روزمره زندگی عادی برای شما بصورت مسائل لاینحل جلوه گر خواهد شد در چنین وضعی به دنبال چه حرفه ای می روید؟ فرزندان شما از چه فرهنگ و رفاهی بهره مند خواهند شد؟

    چگونه می توانید مخاطراتی را که فرا راه شما در فردا، یکسال دیگر یا یک قرن دیگر قرار دارد پیش بینی کنید؟ اگر شما بی سوادید از یکی از وسایل اساسی محروم بوده که می توان با آن جهان را درک کرد و شناخت و در آن نقشی داشت و در غنی ساختن آن سهیم گشت از جمله در کمک به فرزندان در امور تحصیلی و فرهنگی . (شکوهی ، 1368، ص 352)

    آموختن برای زیستن یا زیستن برای آموختن

    انسان در عصر امروز فراموش شده تر از دیروز است. او انسانی فطری نیست بلکه عنصر شرطی شده است او برنامه ریز نیست بلکه برنامه ریز شده است. او می آموزد بی آنکه بداند برای چه زندگی می کند او زندگی می کند بی آنکه آموزش را به خدمت زندگی خویش در آورد.

    ما کودکانی را به مدرسه می فرستیم که چه اتفاقی رخ دهد؟ اگر از دانش آموزی سؤال کنیم که برای چه به مدرسه می روی؟ او احتمالاً پاسخ می دهد برای اینکه درس بخوانم. از او سؤال کنیم که برای چه درس می خوانی؟ او پاسخ خواهد داد برای اینکه قبول شوم و اگر بپرسید برای چه قبولی را دوست دارد. او احتمالاً می گوید چون بتوانم به کلاس بالاتری بروم و به همین ترتیب این چرخه سؤال پایان ناپذیر را اگر ادامه دهیم نهایتاً بهاین نتیجه خواهیم رسید که «او زندگی می کند تا بیشتر درس بخواند» حال آنکه ما باید درس بخوانیم تا بتوانیم « بهتر زندگی کردن را بیاموزیم» ما موفقیت در درس را « برای درس» نمی خواهیم بلکه برای «موفق زیستن» می خواهیم. در این صورت است که در خواهیم یافت که مدلول واپسین این دور تسلسل چیست؟ واقعاً هدف از یادگیری چیست؟

    هدف های آموزشی و پرورش بر چه اساسی تدوین یافته اند؟ کودکان ما تا چه اندازه به هدفهای « زندگی» خود نزدیک می شوند. آیا آموزش و پرورش برای زیستن در زمان گذشته است یا در زمان حال یا در زمان آینده؟

    آیا کودکان باید آموزش بینند که مانند نسل گذشته تربیت شوند و یا باید به اقتضای ضرورتهای آینده برای زندگی آینده تربیت شوند؟ و یا در همین زمان حال و وضع فعلی بتوانند با محیط فرهنگ خود سازگار شوند؟

    در اینجاست که چالش بزرگ و پایان ناپذیر میان فیلسوفان تعلیم و تربیت بوجود می آید. آیا اهداف آموزش و پرورش باید « وضع» شود یا « کشف شود» . آموزش و پرورش باید در اختیار استعداد و نیاز و علایق دانش آموزان باشد یا دانش آموزان در اختیار آموزش و پرورش می باشند؟

    اینها سؤالاتی است که پاسخ به آنها نیازمند کالبد شکافی ساختار تربیت، هدف ها، روش ها و فلسفه آن است و فراتر از آن پی بردن به فلسفه زندگی است بدین معنی که تا ندانیم برای چه زندگی می کنیم نخواهیم دانست که چگونه اید تربیت کنیم یا تربیت شویم؟ (شکوری، جهانی، 1371، ص 33)

    چنانچه تعلیم و تربیت را محدود به آموزش های علمی و فرهنگ را معطوف به میراث های گذشته و تربیت را ابزاری برای هنجار پذیر به کار گیریم آنگاه چه ارتباطی میان فطرت و فرهنگ می توان برقرار نمود. تربیت مصروف تصرف معلومات و نه معطوف به فعلیت استعدادهای دیگر نیست بلکه شبه تربیت است. تربیتی که با رام سازی، اهلی کردن، دست آموزی همجوار گردد و نه پرورش انسان های که به شکوفایی درون و خلق اندیشه های نو دست بیابند.

    به گفته پائولو فریر: چنانچه تعلیم و تربیت را به معنای توصیه های سیاسی قلمداد نماییم آنگاه چه توصیه هایی تربیتی باید عرضه گردند تا با توجه به واقعیت ها و امکانات موجود، اعم از واقعیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی برای آینده نسل فردا در چارچوب این مجموعه جهان رشد مناسب داشته باشد و البته « امر مناسب» در تعلیم و تربیت در « نباید مناسب با جامعه» و « شرایط کنونی» آنان باشد بلکه باید ناظر بر «آینده» آن نیز باشد نه آنچه که اکنون در شرایط و اقتضاهای فعلی جامعه مناسب تلقی گردد. آموزش و پرورش باید در ـتمامیت» کودک را در همه ابعاد وجودی و فراتر از زمان و مکان در عین پیوند با اینجا و اکنون در بر گیرد. از سوی دیگر آموزش باید به پرورش منتهی شود و پرورش به روشنایی دل بیانجامد اگر چنین فرآندی در تعلیم و تربیت رخ دهد جلوه درونی آن در متعلم ظهور نور و بصیرت خواهد بود . (علاقه مند، 1372، ص 97)


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 461674
    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 3
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    کتاب -مقاله-تحقیق-عکس .
    ............. بایگانی.............
    رشدو آموزش
    رشدومذهبی
    رشدوطرح درس
    رشدعلمی(کامییوترو...)
    رشدو خانواده
    رشدو مهارت زندگی
    رشدو مهدویت
    رشدومدیریت
    ارزشیابی
    تکلیف شب وانواع آن
    اقدام پژوهی

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره ما ..........
    نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    مرتضی بیابانی
    این وبلاگ با نگاهی به روش های تعلیم و تربیت نوین ایجاد شده است . امیدواریم بتوانیم گامی هر چند کوچک در راستای آموزش و پرورش نوآموزان برداریم . از طریق تلفن و یا ایمیل ما را از نظرات خود بهره مند سازید 05113711400دبستان پسرانه استقلال ناحیه 5مشهد-ایمیل beiabani@gmail.com

    .......... لوگوی ما ........
    نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    .......لوگوی دوستان ........




    ....... لینک دوستان .......
    کارشناسی تکنولوژی گروه های آموزشی ناحیه5 مشهد
    آثار شهید مطهری
    اداره آموزش و پرورش ناحیه 5
    اطلاعات علمی ایران
    راز و رمز کلاس و درس و ...معلم
    پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
    نشریه الکترونیکی پژوهش های علوم اسلامی
    کتابخانه صوتی
    کتابخانه احکام
    مدرسه اینترنتی تبیان
    مدیران منطقه 3 آموزش وپرورش ناحیه5 مشهد
    دبستان پسرانه استقلال ناحیه 5 مشهد

    ............. اشتراک.............
     
    رشدو خانواده - نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    سفارش تبلیغ

    ابتدا نیت کنید


    سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

    .::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

    برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
    دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ



    ............ طراح قالب...........